گفتم دلا تنها مرو، گفتی که تنها میرومگفتم شوی دیوانه سر، گفتی که شیدا میرومگفتی حذر کن از سفر ، غوغا مکن ای خیره سرگفتم من و ترک سفر؟، سرشار غوغا میرومگفتی خراباتی شوی هرگز مرو سمت
وفاگفتم که مدهوش و خراب ،از جام صهبا میرومگفتی که ابروی بتان صد داغ بر دلها نهدگفتم که همچون لاله با ، صد داغ آنجا میرومگفتی بدنبال وفا ،هرگز مشو هرگز مروگفتم بدنبال وفا ، از درد فردا میرومگفتی دلا رسوا شوی ، آواره از دنیا شویگفتم که دنیایی نی ام ، رسوای رسوا میرومگفتی که روحم پر کشد آرام گیرد سوی توگفتم که از داغ دلم ، من سوی صحرا میرومگفتی که بر این پیکرم، دانی چه آید بر سرش؟گفتم نمیدانم ولی ، پنهان و پیدا میرومگفتی که تعبیرش بگو شاید جهانم خوش شودگفتم قسم بر جان تو ، غرق معما میرومگفتی که چاک پیرهن ،رسوا کند چون یوسفیگفتم که گر خواهد مرا ، مست زلیخا میرومگفتی که داغ این غزل سوزد دل یار مراگفتم که با این سوز دل ، من سوی غمها میرومگفتم دلا گر میروی ( حمید ) من را هم ببرگفتی دریغا میروم ، گفتی که تنها میروم حمیدم 1399/12/20 آواز انتظار...
ما را در سایت آواز انتظار دنبال می کنید
برچسب : نویسنده : avaz-entezara بازدید : 87 تاريخ : دوشنبه 25 بهمن 1400 ساعت: 0:23